در ظاهر، به نظر میرسد ما در جوامعی زندگی میکنیم که خنده را ارج مینهند. در رسانه و تلویزیون، کمدی بهوفور یافت میشود و خصوصاً در امریکای شمالی، فشار شدیدی وجود دارد تا به نظر برسد شادی بر زندگی ما حکمفرماست. بُعد تراژیک هستی بالاجبار نادیده گرفته میشود و قرصهای روانگردانِ شادیبخش اغلب تأثیر آن را تخفیف میدهد؛ اما نکتۀ مهم دربارۀ این نقشِ به ظاهر برجستۀ اعطایی به خنده آن است که خنده در وهلۀ اول شکلی از سرگرمی است و نه شیوۀ زیستنِ زندگی. بسیاری از کمدیهای تلویزیونی حواسمان را پرت میکنند، بدان معنا که هدفشان نه ترغیب به تفکر که برعکس رهایی ما از اندیشیدنی ژرف و عمیق است.
درست است که خنده هر از چندی خود را به شکلی نامنتظره به تجربۀ روزانۀ ما تحمیل میکند، اما این عمدتاً متعلق است به زمان بعد از کار، یعنی هنگامیکه فعالیت جدیتر روزانه به اتمام رسیده است. به عبارت دیگر، ما تمایل نداریم خنده را جدی بگیریم، بلکه خنده به سکسکهای مبدل میشود که در روالِ معمول کارهایمان وقفه میاندازد تا فراغتی گذرا و موقت فراهم کند و در همان حال ما را از اندیشهها و تأملاتمان رهایی بخشد. حال این پرسش پیش میآید: آیا خنده و اندیشه ذاتاً نقطۀ مقابل یکدیگرند؟ آیا خنده دشمن دیرینۀ فلسفه است؟
ارسال در مناطق 22 گانه شهر تهران با پیک عادی و سریع || تحویل به شهرهای دیگر با پست پیشتاز طی 4 تا 6 روز کاری || سفارش های ثبت شده در روز "تعطیل" در اولین روز کاری بررسی خواهند شد و در نوبت ارسال قرار خواهند گرفت.
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید || پاسخگویی در ساعات اداری و روزهای غیرتعطیل انجام می پذیرد || تلگرام: ۰۹۳۹۸۷۷۹۷۸۷ || تلفن و واتس اپ پشتیبانی: ۶۶۴۹۲۸۶۱-۰۲۱